محل تبلیغات شما

داشتم در مترو رمان "انتظار" فصیح را میخواندم دیدم یک جا نوشته که نزدیک به 60 سال دارد. کتاب چاپ 70 است. کنجکاو شدم ببینم نویسنده در سال 70 چند سال داشته و دیدم. ویکیپدیا نوشته بود تولد 1313 و این یعنی در سال 70 ، 57 سال داشته است.

"می پرسم: این همون یارو مدیر نمایشگاه نبود که کمی هم خشن و زن طلاق بده بود؟»

خود پدر سوخته ش بود-عباس حیدرزاده بعد از این که یه خورده پول به هم زد، زن جوون سی و پنج ساله و نازنین و خانواده دوست و کتابخوانش رو طلاق داد و کار رو هم ول کرد و رفت کیش و کویت و اونجاها. زن طفلک با دو تا بچه و یک مادر مریض تنها مانده. اوایل علاقه داشت و میخواست کمک کنه مغازه رو بچرخونه، اما نه وقتش را داشت، و نه در عوامل کسب و کار بود، بنابراین الوداع. و من با وضع روحی که با خانواده ام داشتم، مغازه رو فروختم.»

یادم هست. اون موقع ها بود که باز ما با هم بعد از سالهای آبادان توسط بهزاد گاهی شب ها دوره داشتیم.»

و خشایار همون سال تو کانادا توی تصادف کشته شده بود و سودابه بعد از یک کورتاژ بد  دیگه حامله نمیشد، یا نمی خواست بشود، چند ماه چند ماه میرفت پهلوی خاله اش که اونم مثل خودش بازندۀ روزگار بود و تنها.»

آره، یادم هست . سخت نگیر مسعودخان. زندگی و خوبی ها و بدی های این جهان میگذره.»

این هم تکه هایی از رمان بود.

دلم از پرده بشد زبس که وصلۀ ناجور بودم!

استفاده از اینترنت موبایل در پی سی

باز تکه ای از داستان "در انتظار" فصیح مرحوم

سال ,هم ,رو ,زن ,ها ,یک ,بعد از ,سال داشته ,سال 70 ,در سال ,چند ماه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ماورا و داستان